و تمام من گیج می رود. تمام من راه می افتد. تمام تو را نفس کشیده. تمام من می خراشد بر ابری که. تمام من پاشویه می کند خودش را. در چهل گیس تصویرت بر رود. تمام من تمام می شود. با سقوط بوسه از لب. قطره قطره می شود هق هقم. همه چیز زیر بارش شاتوت آرام بود. نه خون در خاطرم نعره میزد. نه حصر یادم می افتاد.

عباس حسیننژاد دانش آموخته رشتهی زبان و ادبیات ژاپنی دانشکدهی زبانهای خارجی دانشگاه تهران - علاقهمند به مباحث فرهنگی و ادبی ژاپن アッバス ホセインネジャード テヘラン大学 日本語学科の卒業生. دیگر وبلاگهای من و ما.

مسلمی هستم و به دنبال آسمان و آسمانی ها. اما من جزام گناه سر تا پامو گرفته .

شاید هم یک نگاه پر از حرف. هر چه هست در واژه نمی گنجد. آخرین درودهایم نثار آنانی باد. که کاستی هایم را می دانند. و باز دوستم می دارند . موسسه ی فرهنگی هنری قلم صنع. جهت اطلاع از تنظیمات و ویرایش این قالب اینجا را کلیک کنید. شهرت تو مثل شعر من نیست. مردم من دلتنگ مردن اند. امسال مثل سال قبلم نیست.

لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين. چه رسد در ذات تو. و همچون آتشی به جان ما میافتد. هیچ راهی جزدنبال کردن آن برایمان باقی نمی ماند. تا نگرید کودک حلوا فروش. بحر رحمت در نمیآید به جوش. در سماع راست هر تن چیر نیست. لقمه هر مرغکی انجیر نیست .

دست نوشته هاي يك سايه. غم زمانه خورم یا فراق یار کشم. به طاقتی که ندارم کدام بار کشم. تویی که بی خبری از من. در آسمان تو جا مانده. مسیر رقص پری از من. تبر بزن به تنم وقتی. نبرده ای ثمری از من. ندیده هیچ کسی جز تو. به قدر مو ضرری از من. تویی که در سرم آشوبی.

استاد سعید سلیمان پور ارومی. تو همانی که درآورده دگر گندش را. وخت نوشیدن چایی بجود قندش را. حال من چون پدری ذل ه ز دست تو که حیف! نکشیده ست به روی تو کمربندش را. برود لو بدهد چاقوی هم بندش را.

هرچیزی یه پایانی داره دیگه! تا حدود ۱ماه دیگه حذف میشه. دلم یه ساعت برنارد میخاد تا بتونم زمان و بعضی وقتا نگهدارم. این احساس دقیقا با حسی همزمانه که میخاد زودتر فیلمو بزنی جلو ببینی چی میشه تهش! دلم نمیخاد دوباره برم دانشگاه! عادت کردن به محیط جدید برام شدیدن سخت شده. بابابزرگ کیوان علی عسگری هم حدود ۲هفته پیش. شادی روح هردوشون یه صلوات بفرستین.